آيلين آيلين ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

بهانه های زندگیم

ناناز مني عشقم

اين روزها دخملم خيلي شيرين شده ....اينقده که بعضي وقتها ميخوام درسته درسته قورتش بدم را رفتنت خيلي پيشرفت کرده ...کاملا ميتوني تعادلت رو موقع راه رفتم حفظ کني و شوق عجيبي واسه دويدن داري ..... موبايل اسباب بازي رو برميداري و دورتا دور خونه راه ميري و الو مي کني ....اما نمي دونم با کي حرف ميزني که حرفات تمومي نداره .....وقتي هم که تموم ميشه تلفن خونه رو برميداري و دوباره شروع به راه رفتن و حرف زدن .....بعدشم مثه يه دخمل خوب و خانوم گوشي رو ميدي به مامان ...فدات بشم در مقابل اين حرکت جديدي که ياد گرفتي .ديگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و يه فشار از نوع شديد تو  بغلم ....در حدي که احساس کردم اگه يه خورده ديگه فشارت بدم له ميشي ....اخه ...
20 شهريور 1392

اولين هاي دخملي

اولين بار که چهار دست و پا رفتي اول ارديبهشت ماه 92بود اولين مرواريد دخملم در اواخر فروردين ماه 92درخشيد اولين قدم دخترقشنگم در دوم شهريور ماه توخونه ماماني برداشته شد اولين مسافرت آيلين جون در پنج شنبه 7شهريور ماه به سمت شمال بود اولين لقمه واقعي درتير ماه ...يه لقمه نون و ماست چکيده ....که اينقدر خوشمزه خوشمزه خوردي که نگو و نپرس اولين بيماري دخترم درتيرماه 92بودکه تمام بدنت دونه هاي ريزو قرمز زدو دکتر گفت :حساسيته ..... متاسفانه بقيه ش فعلا يادم نمي ياد عسلي .....به محض اينکه يادم اومد برات مي نويسم گل گلي مامان
20 شهريور 1392
1